بیعت در جامعه نبوییکی از قدیمیترین سنتها و رسوم اعراب که نقش بسیار مهمی در زندگی سیاسی اجتماعی آن روز عرب داشت بیعت بود؛ زیرا افراد یک قبیله در پرتو بیعت، با رئیس قبیله پیمان وفاداری و دفاع میبستند. بعدها این سنت به دوران اسلامی نیز منتقل و مورد تایید قرار گرفت و از آن به عنوان یک راهبرد مهم جهت حاکمیت دین اسلام مورد استفاده قرار گرفت. ۱ - بیعت مردم با پیامبرهر چند حاکمیت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از ناحیه خداوند بود؛ اما بیعت، اعلام حضور و میثاق تبعیت مردم از رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و زمینهسـازی اعـمـال حاکمیت آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود. از این رو، بیعت، تجلیگاه حضور، اعلام وفاداری و مشارکت جدی و فعال مردم در اداره سیاسی جامعه در نظام سیاسی اسلام تلقی میشود. ۲ - واژه بیعتبیعت در لغت به معنای زدن دست بر دست دیگری برای ایجاب بیع و همچنین به معنای مبایعت (بیعت خلیفه و امیر) و اطاعت از وی میباشد. این اطاعت و مبایعت، یک نوع عهد و پیمانی است که گویا شخص بیعت کننده و بیعت شونده آنچه را در توان دارند، خالصانه به دیگری واگذار مینمایند. بیعت در اصطلاح فقه سیاسی به معنای پذیرش خلافت، حکومت، خلیفه و حاکم مسلمان است؛ چنانکه ابنخلدون مینویسد: «بیعت، پیمان بر اطاعت است، مثل اینکه بیعت کننده با امیر خودش عهد مینماید که تسلیم فرمانهای او باشد، چه در امور شخصی و چه در امور اجتماعی مسلمین، و کیفیت بیعت چنان است که بیعتکنندگان دستان خود را در دست خلیفه میگذارند و آنها این کار را به جهت تاکید در تعهد و پیمانشان انجام میدهند. این کار چون شباهت به فعل خریدار و فروشنده کالا داشت؛ آن را بیعت نامگذاری کردند». [۷]
ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخابنخلدون، ج۱، ص۲۶۱، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸/۱۹۸۸، چاپ دوم.
از صاحبنظران معاصر هم، آقای عمید زنجانی در تعریف بیعت سیاسی آورده است که: گویی بین امت و امام قراردادی مبنی بر قبول اطاعت امام از طرف امت و قیام به قسط و عدالت از طرف امام منعقد میگردد و هر کدام از طرفین در برابر دیگری حقوق و تکالیفی را میپذیرد. [۸]
عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۲، ص۲۰۷، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۶، چاپ اول.
۳ - اشکال بیعتبیعت دارای اشکال مختلفی بود، مانند: ۱. بیعت با گفتگوکردن و دست دادن (مصافحه) همراه بود؛ غالباً بیعت به این شکل بود. ۲. بیعت فقط با گفتگوکردن (بدون مصافحه) [۹]
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸-۷، تحقیق:عطا، محمد عبد القادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰/۱۹۹۰، چاپ اول.
یا با فروبردن دست در آب بود؛ [۱۰]
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۲۷، تحقیق:علی اکبر غفاری، طهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ ش، چاپ سوم.
همانند بیعت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با زنان.۳. بیعت مکاتبهای؛ همانند بیعت نجاشی با رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم). [۱۱]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۶۵۳-۶۵۲، تحقیق:محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ دوم.
۴ - بیعتهای عصر نبویبیعت گرفتن رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هنگامههای بحران، تدبیری اداری و بازدارنده در راستای تقویت بنیه روانی مسلمانان و اعلام مجدد دوستی و وفاداری به شمار میآید. آنچه در مورد بیعت در زمان رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اهمیت دارد، محتوای این بیعتهاست. بیعت آنان با آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نشانگر اظهار پایبندی فرد بیعتکننده در عمل به مسائل دینی و اطاعت از رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است. در دوره رسالت، بیعت بدین معنا بود که مشرک به دلخواه خود اسلام را میپذیرفت. از آن جا که میبایست تعهدی در قبال این پذیرش مختار، وجود داشته باشد، با رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیعت میکرد. از این پس او به عنوان عضوی از این جامعه در میآمد؛ یعنی همانگونه که از حقوقی بهرهمند میشد، میبایست محدودیتهایی را نیز بپذیرد. [۱۲]
جعفریان، رسول، تاریخ تحول دولت و خلافت از برآمدن اسلام تا برافتادن سفیانیان، ص۳۵-۳۴، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶، چاپ چهارم.
رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چندین مرتبه با مردم بیعت جمعی و عمومی داشتند:۴.۱ - قبل از هجرت۴.۱.۱ - نخستین بیعتبیعتِ حضرت علی (علیهالسّلام) و خدیجه(سلاماللهعلیهم) با رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود که شرایط و پیمانهای اسلام را پذیرفتند. شرایطی همانند شهادت به توحید و رسالت و معاد و انجام احکام فقهی و اخلاقی و بیزاری از دشمنان. سپس رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست خود را گشود و دست حضرت علی (علیهالسّلام) را در دست خود گذاشت و فرمودای علی (علیهالسّلام) بر آنچه شرط کردم و از آنچه منع کردم، بیعت کن بعد فرمودای خدیجه (سلاماللهعلیهم) دست خود را بالای دست علی (علیهالسّلام) قرار بده و بیعت کن و حضرت خدیجه (سلاماللهعلیهم) هم همانند حضرت علی (علیهالسّلام) بیعت کرد. ۴.۱.۲ - بیعت عشیرهبیعتی که در مکه و در جریان دعوت عشیره و بستگان خود صورت گرفت. رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در اولین دعوت علنی، خطاب به آنان فرمود: «کدام یک از شما با من بیعت میکند تا برادر و جانشین و همراه من باشد؟» کسی جز حضرت علی (علیهالسّلام) که کم سنترین فرد مجلس بود، دعوت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را اجابت نکرد. این قضیه سه بار تکرار شد. در مرتبهی سوم رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست خود را به نشانهی بیعت به دست حضرت علی (علیهالسّلام) زدند. [۱۴]
ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۳۰۷-۳۰۵، نجف اشرف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۷۶ - ۱۹۵۶ م.
۴.۱.۳ - بیعت عقبهی اولرسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در موسم حج و سایر اجتماعات مکه قبائل عرب را به دین اسلام دعوت میفرمود. در یکی از این اجتماعات که قبائل به مکه آمدند، شش نفر از مردم مدینه از قبیله خزرج نیز مانند سایر قبائل بدان شهر آمده بودند آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دعوت خویش را به آنها ابلاغ نمود. آنها دعوت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را که آشتی و صلح و صفا را نوید میداد، پذیرفتند و به یثرب بازگشتند و مردم را از دعوت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آگاه نمودند و مردم نیز از این دعوت استقبال کردند؛ زیرا از یهودیان مدینه نسبت به ظهور پیامبری در حجاز آگاه شده بودند. [۱۵]
ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، ج۱، ص۴۲۹، تحقیق:مصطفی السقا و ابراهیم ابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
سال بعد، دوازده نفر از مردم یثرب که دو زن نیز در میان آنها بودند، موسم حج به مکه آمدند و در عقبه با رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیعت نمودند که به خدا شرک نورزند و دزدی و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و به کسی بهتان و افترا نزنند و در کارهای نیک نافرمانی رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را نکنند. [۱۶]
ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، ج۱، ص۴۲۹، تحقیق:مصطفی السقا و ابراهیم ابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
[۱۷]
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۱، تحقیق:عطا، محمد عبد القادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰/۱۹۹۰، چاپ اول.
از زمان بیعت عقبه اول به بعد، هر کس که در جرگه مسلمانان قرار میگرفت، بایستی با رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیعت میکرد. این بیعت به ویژه در لحظات حساس میتوانست رنگ سیاسی و فرمانبری را داشته باشد؛ زمینه چنین بیعتی در قرآن، مفهوم «عهد» و «عقد» بود. میتوان گفت که بیعت خود از مصادیق عهد و یا حتی مساوی آن بود. [۱۸]
جعفریان، رسول، تاریخ تحول دولت و خلافت از برآمدن اسلام تا برافتادن سفیانیان، ص۳۴، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶، چاپ چهارم.
۴.۱.۴ - بیعت عقبهی دومیک سال پس از عقبهی اول، حدود هفتاد مرد و دو زن از مردم یثرب به مکه آمدند و در همان محل با رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ملاقات و بیعت نمودند. در جریان این بیعت بود که زمینهی هجرت آن حضرت به یثرب فراهم گردید. مواد این بیعت با عقبهی اول متفاوت بود. در اینجا بحث دفاع و جهاد مطرح گردید و رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: با شما بیعت میکنم بر اینکه همانگونه که از زنان و فرزندان خود دفاع میکنید از من نیز دفاع کنید. [۱۹]
ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، ج۱، ص۴۴۲، تحقیق:مصطفی السقا و ابراهیم ابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
عباده بن صامت میگوید: ما با رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیعت کردیم که در رکاب او بجنگیم و در سختی و راحتی، نشاط و خستگی مطیع و فرمان بردار باشیم و آنکه او را برگزینیم... و در راه خدا از سرزنش سرزنش کنندگان نترسیم. [۲۰]
ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، ج۱، ص۴۵۴، تحقیق:مصطفی السقا و ابراهیم ابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
[۲۱]
بیهقی، احمد بن حسین، دلائلالنبوه، ج۲، ص۴۵۲، تحقیق:عبد المعطی قلعجی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
در آخر تمام مردان دست در دست رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نهادند و بیعت کردند. [۲۲]
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۲، تحقیق:عطا، محمد عبد القادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰/۱۹۹۰، چاپ اول.
و با همان شرط هم با زنان بیعت کردند بدون اینکه با آنان مصافحه کنند. [۲۳]
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸-۷، تحقیق:عطا، محمد عبد القادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰/۱۹۹۰، چاپ اول.
بدین ترتیب عنصر جدیدی در این بیعت افزوده شد و آن مسئله «دفاع» بود. از این پس نوعی تشکل نظامی نیز برای حفاظت از رهبری دین جدید صورت خواهد گرفت؛ در چنین تشکلی «قائد» کسی جز رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نخواهد بود. در واقع این قبیل بیعت، سابقهای در گذشته نیز داشت. وقت جنگ، افراد قبیله با «قائد» خود بیعت میکردند. نکته تازه اینکه این بار، مسئله جنبه قبیلهای نداشته و افراد مسلمان شده از همه قبایل، یک جبهه واحد دینی – سیاسی را تشکیل میدادند. [۲۴]
جعفریان، رسول، تاریخ تحول دولت و خلافت از برآمدن اسلام تا برافتادن سفیانیان، ص۳۲، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶، چاپ چهارم.
و نتیجه این بیعت و وفاداری ایجاد انضباط و تشکل سیاسی و در نهایت حکومت نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود.البته بیعتها و اعلام وفاداریهایی هم که به صورت انفرادی پس از بیعت عقبه گزارش شده نوعا بر اسلام، هجرت و جهاد بود؛ اما بعد از فتح مکه، فقط بر اسلام و جهاد بوده است. [۲۵]
بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۵، ص۹۷، استانبول، دارالفکر للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۴۰۱ - ۱۹۸۱ م.
[۲۶]
مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۶، ص۲۶-۲۷، بیروت، دارالفکر.
[۲۷]
ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۳، ص۴۶۹، بیروت، دار صادر.
۴.۲ - پس از هجرترسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از هجرت نیز تا زمان رحلت، بیعتهایی با افراد و قبایل مختلف داشتند. ۴.۲.۱ - بیعت رضواندر ماه ذی قعده سال ششم هجرت بود که رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به قصد انجام عمره بسوی مکه حرکت کرد و برای اینکه قریش و سایر مردم بدانند که آن حضرت قصد جنگ ندارد و تنها به خاطر زیارت خانه خدا حرکت کرده احرام بست و هفتاد شتر نیز برای قربانی همراه خود برداشت، در حقیقت دادن این پیام به مکّیان بود که مسلمانان قصد جنگ ندارند و فقط برای زیارت به مکه میروند، چون به حدیبیه، دهی در فاصله یک منزلی مکه و نُه منزلی مدینه رسیدند، مردم مکه راه را بر آنان بستند و مانع رفتنشان به مکه شدند. رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نخست کسی به نام خراش را بر شتر خود نشاند و به مکه فرستاد تا به بزرگان شهر بگوید که مسلمانان برای جنگ نیامدهاند و میخواهند خانه خدا را زیارت کنند و بازگردند؛ ولی مکیان شتر پیامبر را پی کردند و قصد کشتن خراش را داشتند که بعضی مانع شدند و او بازگشت. پیامبر عثمان را نزد آنان فرستاد و چون بازگشت وی دیر شد، شایع گردید که مردم مکه عثمان را کشتهاند. رسولخدا یاران خویش را گرد آورد و آنان بر سر جان خود با او بیعت کردند. [۲۸]
ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، ج۲، ص۳۱۶-۳۰۸، تحقیق:مصطفی السقا و ابراهیم ابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
[۲۹]
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۴-۷۲، تحقیق:عطا، محمد عبد القادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰/۱۹۹۰، چاپ اول.
این بیعت از آن جهت که مورد رضایت خداوند بود و خدا رضایت خود را از مؤمنان اعلام کرد، به بیعت رضوان و از آن جهت که در زیر درختی به نام سمره واقع گردید، به بیعت شجره معروف شد. هدف از این بیعت انسجام هر چه بیشتر نیروها، تقویت روحیه، تجدید آمادگی رزمی سنجش افکار و آزمودن میزان فداکاری دوستان وفادار بود. این بیعت روح تازهای در کالبد مسلمین دمید؛ چرا که دست به دست رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میدادند و از صمیم دل اظهار وفاداری میکردند. خداوند به این مؤمنان فداکار و ایثارگر که در این لحظه حساس با رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیعت کردند چهار پاداش بزرگ داد که از همه مهمتر همین پاداش سخت یعنی رضایت و خشنودی او بود. خبر این بیعت و وفاداری آنچنان رعب و وحشت در قلبمشرکان افکند که سبب شد آنها به یک صلح تن دهند، صلحی که در مجموع پایهای برای پیروزیهای آینده مسلمانان گردید. در آیه ده سوره فتح به این بیعت اشاره شده است. ۴.۲.۲ - بیعت النساءرسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مواردی از زنان نیز بیعت گرفتند. از مهمترین و معروفترین آنها بیعت عقبهی اول و بیعت پس از فتح مکه است که عنوان بیعت النساء نیز بر این دو اطلاق شده است. پس از فتح مکه و شکستن بتها رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با مردم تازه مسلمان بیعت کردند. ابتدا با مردان بیعت کردند که به گفتهی طبری این بیعت بر اسلام بود؛ سپس رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) زنان را نیز برای بیعت فراخواندند و با آنها بیعت کردند. [۳۲]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۶۱، تحقیق:محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ دوم.
مواد و مضمون آن طبق آیهی دوازده سورهی ممتحنه عبارتاند از: به خدا شرک نورزند؛ دزدی نکنند؛ زنا نکنند؛ فرزندان خود را نکشند؛ به شوهران خود خیانت نکنند؛ و در هیچ معروفی نافرمانی رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را نکنند. (یا اَیهَا النَّبِی اِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یبایعْنَکَ عَلی اَنْ لا یشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیئاً وَ لا یسْرِقْنَ وَ لا یزْنینَ وَ لا یقْتُلْنَ اَوْلادَهُنَّ وَ لا یاْتینَ بِبُهْتانٍ یفْتَرینَهُ بَینَ اَیدیهِنَّ وَ اَرْجُلِهِنَّ وَ لا یعْصینَکَ فی مَعْرُوفٍ فَبایعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ اِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ) مواردی که در این بیعت آمده است با آن چه در بیعت عقبه اول یاد شده مشابهت دارد. در اینجا نیز مواد بیعت در آیهی شریفه به خوبی بیان شده و صحبتی از امر حکومت و اعطای حاکمیت و ریاست نیست.۴.۲.۳ - بیعت غدیررسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بازگشت از آخرین حج خود در محلی به نام غدیرخم توقف کردند و فرمودند: «کسانی که به جلو رفتهاند برگردند و کسانی که عقب ماندهاند برسند.» وقتی جمعیت در محل جمع شدند، رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به نحوی که همهی حاضران صدای آن حضرت را میشنیدند، خطبهای ایراد فرمودند و ضمن آن خبر از پایان عمر شریفشان دادند و پس از بیان حدیث ثقلین سپس دست حضرت علی (علیهالسّلام) را بالا بردند و فرمودند: «هر که من مولای اویم این علی مولای اوست. خدایا، دوست بدار کسی را که او را دوست میدارد و دشمن بدار کسی که با او دشمن است.» بعد دستور دادند که حاضران با حضرت علی (علیهالسّلام) بیعت کنند و به آن حضرت تبریک بگویند. رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ابوبکر و عمر فرمودند: «با علی (علیهالسّلام) به ولایت بعد از من بیعت کنید.» آنها سؤال کردند: آیا این امر از خدا و رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است؟ رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «آیا امری به این عظمت از طرف غیر خداوند است؟ بله امری از خدا و رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.» سپس آنها بیعت کردند. [۳۳]
مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۳۱، شریف رضی.
[۳۴]
عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۲۹، تحقیق:سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبه العلمیه الاسلامیه.
در این بیعت علاوه بر تاکید بر ابراز وفاداری نسبت به رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و دستور آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، اعطای حکومت و ولایت نیز مشاهده میشود، به ویژه در آنجا که رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور میدهند با حضرت علی (علیهالسّلام) به ولایت بعد از من بیعت کنید. خلاصه این که، بیعت یک نوع اعلان وفاداری و مشارکت مردم با حکومت و پشتیبانی مردم از حکومت است که اگر چنین پشتیبانی نباشد، حکومت در خطر قرار میگیرد، به این ترتیب مشارکت مردم در پاسداری از حکومت نقش سرنوشتساز دارد و ماهیت آن تعهد، اطاعت و یاری میباشد که در مقام اجرا نه انتخاب نقش اصلی را ایفا میکند. و ما در سیره رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چند نوع بیعت مشاهده کردیم که به حسب مورد و محلِ احتیاج تفاوت داشتند: ۱ـ بیعت دعوت ۲ـ بیعت جهاد ۳ـ بیعت امارت و ولایت همه این بیعتها به معنای اطاعت و تعهد به فرمانبرداری از خدا و رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است؛ ولی هر یک ماهیتی متمایز از دیگری دارد. بیعت دعوت به معنای تعهد به پاسداری از دعوت و پایداری در مقابل تهاجمها و مبارزهطلبیهای جاهلیت است. بیعت جهاد، تعهد به اطاعت از امر نظامی و تحمل تلخیها و مشکلات نبرد است و بیعت امارت به معنای تعهد به قبول امارت و ولایت و اعتراف به حق اطاعت برای حاکم است. [۳۵]
آصفی، محمد مهدی، بیعت از منظر فقه تطبیقی، ص۷۵، کیهاناندیشه، مهروآبان ۱۳۷۴، شماره۶۲
۵ - عناوین مرتبطبیعت؛ بیعت در قرآن؛ بیعت رضوان در قرآن؛ بیعت عقبه در قرآن؛ بیعت با محمد (قرآن)؛ اقسام بیعت؛ آیه بیعت رضوان. ۶ - پانویس۷ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «بیعت و وفاداری سیاسی در جامعه نبوی(ص)» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۴/۲۹. ردههای این صفحه : بیعت | بیعت های پیامبر | تاریخ اسلام | سیره پیامبر | سیره سیاسی پیامبر | مقالات پژوهه
|